نويسنده: ravayat
امتياز به مطلب:
/0
1393/06/03
27
بازديد: 16227
بيداري اسلامي
مولفه هاي بيداري اسلامي از ديدگاه حضرت امام خميني (ره)
امام خميني رحمهالله: كشورهاى اسلامى و مستضعفان جهان، قدرت اسلامى خود را بيابند و از عربدههاى شرق و غرب و وابستگان و تفالههاى آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام و ايمان بپاخيزند و دست جنايتكاران را از كشورهاى خود كوتاه نمايند.
پايگاه خبري تحليلي بيداري اسلامي : مولفه هاي بيداري اسلامي از ديدگاه حضرت امام خميني (ره)
۱. ضرورت بيداري ملتها
از ويژگيهاى حضرت امام خمينى رحمهالله در هدايت و راهبرى امت اسلامى، صداقت در عمل و گفتار بود؛ وقتى نارساييهاى موجود در رژيم شاهنشاهى در حيطهي نظر و معرفت سياسى و رفتار عملى كاملاً خود را عيان نمود، حضرت امامرحمهالله با بينش سياسى برگرفته از انديشهي سياسى اسلام، گام در ميدان مبارزه در دو حوزه گذاشتند كه در نقد بنيانهاى نظرى انديشهي پادشاهى، حكومت اسلامى را پيشنهاد داد و در مباحث دروس خارج فقه خود در نجف اشرف، تئورى ولايت فقيه را سالها قبل از به ثمر رسيدن اين انديشه، پايهريزى كرد و در نقد رفتارشناسى رژيم، دست به مبارزهي طراحى شده زدند. بنابراين ضرورت بيدارى ملتها از جمله مباحثى بود كه حضرت امام رحمهالله براى شروع مبارزه آن را شرط لازم برشمرده و معتقد است:
«بايد با ملتها در ميان گذاشت؛ همانطورى كه در ايران، ملت ايران بود كه فاجعهاى كه براى اسلام به دست آمريكا و سرسپردگان او كه رژيم منحوس پهلوى است پيش مىآمد، همين جوانهاى ايران بودند و همين ملت ايران بود و همين ارتش ايران بود و همين نيروهاى دريايى و هوايى و زمينى ايران بود و همين سپاه پاسداران ايران بود و همين جوانهاى بسيج و عشاير ايران بودند كه با هم وظيفه فهميدند، بيدار شدند و با هم مشتها را گره كردند و با مشت، تانكها را از صحنه بيرون كردند. تا ملتها يك چنين بيدارى پيدا نكنند و تا ملتها يك همچو انسجامى پيدا نكنند، بايد بدانند كه محكوم به حكومتهاى فاسد و محكوم به آمريكاى جنايتكار و ساير ابرقدرتها هستند. با داشتن آن همه ذخاير، آن همه امكانات.»۱
امام خميني رحمهالله: «كشورهاى اسلامى و مستضعفان جهان، قدرت اسلامى خود را بيابند و از عربدههاى شرق و غرب و وابستگان و تفالههاى آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام و ايمان بپاخيزند و دست جنايتكاران را از كشورهاى خود كوتاه نمايند.»
۲. قيام همهجانبه در مقابل استبداد
حضرت امام رحمهالله معتقد است علت اصلى نابودى و شكست ملتها و دولتهاى اسلامى در مقابل دولتهاى مستكبر، عدم قيام همهجانبهي قشرهاى مختلف است كه همين امر باعث از بين رفتن شرافت و ارزشهاى انسانى آنان خواهد شد «اگر امروز قشرهاى مختلف ملتها، از علماى دينى تا گويندگان و نويسندگان و روشن بينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن تودههاى عظيم انسانى اسلامى به دادِ كشورها و ملتهاى تحت ستم نرسند، كشورهايشان بى شك به نابودى و وابستگى همهجانبهي بيشتر و بيشتر خواهد كشيد. و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى ريشهي حيات آنان را مىمكند و شرافت و ارزشهاى انسانى آنان را به باد فنا ميسپارند.»۲
۳. دشمنشناسى و دشمنستيزى (اصل استراتژيك)
يكى از ويژگيهاي برجستهي امام خميني رحمهالله برخوردارى از بينش عميق نسبت به دشمن و شگردهاى آن و توصيهي مردم به هوشيارى در برابر توطئههاست. انقلاب اسلامى به دليل ماهيت استكبارستيزى خود و آسيبرسانى جدى به منافع آمريكا در ايران و منطقه، مورد دشمنى آمريكا قرار گرفته است. ملت مسلمان ايران با درك عميق اين خصومت توانسته است نقشههاى شوم آمريكا را در هر مرحله با شكست قرين سازد. لذا هرگونه سعى و تلاش در جهت تخريب اين باور، راه نفوذ دشمن را هموار ميسازد و در جهت تهديد امنيت ملى جمهورى اسلامى ايران ارزيابى ميشود. بررسى اهداف بلندمدت امام در راستاى عزت مسلمين جهان نشان مىدهد كه دشمنى استكبار جهانى دقيقاً ناشى از ضربات مهلكى است كه از انقلاب اسلامى دريافت كرده است.
اهميت دشمنشناسى در تعاليم اسلامى آنقدر است كه قرآن كريم در آيات متعددي۳ به تعبيرهاى مختلف به اين موضوع پرداخته است. سخنان معصومين خصوصاً پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم و اميرالمؤمنين على عليهالسلام مملو از بحث دشمنشناسى و هشدار نسبت به خطرات آنان است. از همين رو امام خمينى رحمهالله آن را يك تكليف شرعى۴ ميداند و همواره بر آن تأكيد ميكند:۵
«كشورهاى اسلامى و مستضعفان جهان، قدرت اسلامى خود را بيابند و از عربدههاى شرق و غرب و وابستگان و تفالههاى آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام و ايمان بپاخيزند و دست جنايتكاران را از كشورهاى خود كوتاه نمايند.»۶
«وقتى قيامى، جهت احقاق حق و امحاي باطل صورت مىگيرد، لوازم خاص خود را دارد، يعنى سختيها و مرارتها خواهد داشت و سختى در زندگى باعث ميگردد كه انسان دچار مشكلات عديدهاى بشود و نتواند بر اين سختيها غلبه كند مگر اينكه از ناملايمات نترسد و به خداوند سبحان اميد داشته باشد و بعد از تصميم، به خود تزلزل و سستى راه ندهد. براى اينكه تصميمگيرى با تزلزل با موفقيت همراه نمىشود؛ بلكه بايد همانطور كه تصميم گرفته است، جازم باشد. زيرا همين نترسيدن و جازميت و تصميم، او را به پيروزى خواهد رساند.»۷
اگر وحدت كلمهي اسلامي بود و اگر دولتها و ملتهاي اسلام به هم پيوسته بودند، معنا نداشت كه قريب يك ميليارد جمعيت مسلمين زير دست قدرتها باشد.
امام خمينى رحمهالله در اينباره ميگويند «پيامبر اكرم صلياللهعليهوآلهوسلم و ائمهي هدى عليهمسلامالله در چه غربتهايى براى دين حق و امحاء باطل، استقامت و ايستادگى نمودهاند و از تهمتها و اهانتها و زخم زبانهاي «ابولهب» و «ابوجهل»ها و «ابوسفيان»ها نهراسيدند و در عين حال شديدترين محاصرههاى اقتصادى در شعب ابىطالب به راه خود ادامه دادهاند و تسليم نشدند و با تحمل هجرتها و مرارتها در مسير دعوت حق و ابلاغ پيام خدا و حضور در جنگهاى پياپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه و كارشكنىها به هدايت و رشد همت گماشتهاند.»۸
اصول مبارزه و جهتگيرى در مقابله با دشمن
۱. اصل تغيير در روش و تاكتيك با حفظ اصول۹
۲. اصل عدم اعتماد به دشمن۱۰
۳. اصل مشاركت مردم در دفاع و دفاع عمومى يا بسيج عمومى براى مبارزه۱۱
۴. اصل ايمان و اتكا به خدا و وارستگى و خودسازى در دفاع و مبارزه
۵. اصل استقلال و اتكا به نفس در دفاع و مبارزه۱۲
۶. اصل استفاده از تبليغات در دفاع و مبارزه۱۳
۷. اصل مقابله قبل از نفوذ دشمن
۸. اصل دفاع در اولين قدم هجوم و سلب مهلت از دشمن۱۴
۹. اصل رعايت قانون، نظم، اخلاق و ديد اسلامى در دفاع و مبارزه۱۵
۱۰. اصل بهرهورى از عوامل روحى و روانى پيروزى در نيروهاى خودي۱۶
۱۱. اصل استفاده از نقاط ضعف دشمن
۱۲. اصل منفعل كردن دشمن و به ندامت كشاندن وي۱۷
۱۳. اصل به انزوا كشاندن دشمن۱۸
۱۴. اصل تحقير، تهديد و ارعاب دشمن۱۹
۱۵. اصل به كارگيرى علم و تخصص در دفاع و تقويت آن۲۰
۱۶. اصل تقويت قواى مسلح و نيروى انتظامى، سپاه و بسيج۲۱
۱۷. اصل طبقهبندى مدافعان و تقسيم وظيفه در دفاع و مبارزه۲۲
۱۸. اصل جدى گرفتن دشمن و كوچك نشمردن او هر چند كم و ضعيف باشد و ايجاد فاصله و شكاف بين دشمنان و مشغول كردن آنان به يكديگر۲۳
۴. شكستناپذيرى در مقابل دولتهاى استعمارى
امروز ايران اسلامى به بركت ايمان قوى و تعهد به اسلام و تحول عظيمي كه در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب و انگلهاى منحرف را از كشور خود كوتاه و به هيچ قدرتى اجازه نميدهد كوچكترين دخالتى در كشور اسلامى ايران نمايد. و اين خود حجت قاطعى است براى مسلمانان و مظلومان جهان كه به خواست ملتها كسى نميتواند دست تجاوز دراز كند و با آن مخالفت نمايد و ملتى كه بين ذلت و شهادت، دومى را انتخاب نموده است شكستپذير نيست.۲۴
۵. الگوهاى مقاومت و پايدارى در بيدارى اسلامي
مسجد در اسلام و در صدر اسلام هميشه مركز جنبش و حركتهاي اسلامي بوده؛ از مسجد، تبليغات اسلامي شروع ميشده است و از مسجد، حركت قواي اسلاميبراي سركوبي كفار و وارد كردن آنها در] زير [بيرق اسلام بوده است. هميشه در صدر اسلام، مسجد، مركز حركات و مركز جنبشها بوده است. ما به خواست خداي تعالي با آنكه بيساز و برگ بوديم و ملت ما در دستش از تفنگ و آلات جنگي چيزي نبود، به واسطهي قدرت ايمان و وحدت كلمه بر قواي طاغوتي غلبه كرديم. و من اميدوارم كه همهي ملتهاي اسلامي بپاخيزند و با وحدت كلمه و با توجه به اسلام و قدرت ايمان، بر اجانب و بر كساني كه ميخواهند اين ملتها را هميشه در تحت اختيار و سلطهي خود داشته باشند غلبه كنند. رمز پيروزي مسلمين در صدر اسلام، وحدت كلمه و قوّت ايمان بود؛ قوّت ايمان بود كه يك لشكر ضعيف را بر امپراتوريهاي بزرگ عالم غلبه داد و سي نفر به قيادت خالدبن وليد بر شصت هزار نفر لشكر پيشقراول روم غلبه كرد. اين قدرت اسلام بود كه پيش ميبرد و ما مسلمين بايد با قدرتِ اسلام، اسلام را پيش ببريم.
بايد با قواي كفر به قدرت اسلامي مبارزه كنيم و دست تبهكاران را از ممالك خودمان دور كنيم. اگر وحدت كلمهي اسلامي بود و اگر دولتها و ملتهاي اسلام به هم پيوسته بودند، معنا نداشت كه قريب يك ميليارد جمعيت مسلمين زير دست قدرتها باشد. اگر اين قدرت، قدرت بزرگ الهي مُنْضَم بشود به قدرت ايمان و همه با هم برادرانه در راه اسلام قدم بردارند، هيچ قدرتي بر آنها غلبه نخواهد كرد.۲۵
اى مسلمانان در همهي بلاد و اقطار عالم بپاخيزيد! و اى علماى اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمين و مسلمانان برسيد! و در هر گوشه و كنار، همچون ملت ايران و دولت آن و علما و بزرگان اين سامان، دست رد به سينهي ستمكاران غرب و شرق زنيد و عمال و كارشناسان دروغين و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بيرون بريزيد؛ و همچون سلحشوران ايران، شهادت را بر ذلت و شرف اسلام و انسانى را بر رفاه و عيش چند روزهي توأم با خوارى و شرمسارى ترجيح داده و در ميدان نبرد سياسى و نظامى بر آنان چيره شويد و از هياهوى تبليغاتى آنان باك نداشته باشيد كه خداوند تعالى با شماست. إِن تَنصُروا اللهَ ينَصُرْكمُ و يثبِت أَقدامَكم.۲۶
حضرت امام ميفرمايند «از همهي كشورهاى زير سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال، كاملاً پشتيبانى مىنماييم و به آنان صريحاً ميگوييم كه حق گرفتنى است، قيام كنيد و ابرقدرتها را از صحنهي تاريخ و روزگار براندازيد. من بارها گفتهام و هماكنون هشدار ميدهم كه اگر شرق ستمكشيده و آفريقا به خودشان متكى نباشند، تا ابد گرفتارند.»
امروز تمام دولتها و بسياري از ملتهاي مسلمان ميدانند كه ملت ايران پس از صدها سال گرفتاري به دست شاهان ستمپيشه و ستمكاران حرفهاي كه اسلام عزيز را وسيلهي غارتگري و چپاول براي خود و قدرتهاي بزرگ و اخيراً آمريكاي جنايتكار قرار داده بودند و قرآن كريم و اسلام بزرگ را در معرض خطر ميديدند بپاخاستند و با انقلاب كبير خود، دولت اسلام را جايگزين رژيم غير اسلامي و غيرقانوني شاهنشاهي نمودند و دست ابرقدرتها و خصوصاً آمريكاي جهانخوار را از سلطهي بر اموال و انفس خود قطع نمودند و اميد آن است كه ديگر برادران مسلمان گرفتار در چنگال خونخواران و ستمكاران، از اين انقلاب اسلامي بهرهبرداري كنند و دولتهاي اسلامي با پشتيباني ملتهاي خود به انقلاب بزرگ ايران بپيوندند.۲۷
۶. حمايت همه جانبه از بيدارى اسلامى
با توجه به اينكه قاموس حركت حضرت امام رحمهالله، انجام وظيفه در راستاى فرامين الهى ميباشد، لذا اين انديشه، محدود به زمان و مكان خاصى نمىباشد. حضرت امام ميفرمايند «از همهي كشورهاى زير سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال، كاملاً پشتيبانى مىنماييم و به آنان صريحاً ميگوييم كه حق گرفتنى است، قيام كنيد و ابرقدرتها را از صحنهي تاريخ و روزگار براندازيد. من بارها گفتهام و هماكنون هشدار ميدهم كه اگر شرق ستمكشيده و آفريقا به خودشان متكى نباشند، تا ابد گرفتارند.»۲۸
۷. ناتوانى قدرتها از مقابله با ملت متحد
فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه ميكند؛ بر كاخ سفيد هم غلبه ميكند و غلبه كرده است. و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا از زير بار اين ظلمهايى كه در طول تاريخ بر آن شده است، از زير اين بار دارد در ميآيد. همه جا نغمهي اين است كه ظلم نه. دست تواناى ملتها، ابرقدرتها را به جاى خودشان نشانده و مىنشاند. ملتهاى مستضعف در هر جاى جهان رو به بيدارى هستند، نمىپذيرند امروز ديگر آن حرفهايى كه سابق گفته ميشد، آن ارعابهايى كه ميكردند و كشتيهايى كه مىآوردند در اطراف خليج فارس و امثال اينها، يا كارهاى ديگرى كه ميكردند. تمام اينها كهنه شده است. ديگر پيش مردم ارزش ندارد. ملتى كه بيرون آمده روز جمعه و ميگويد كه «ما براى شهادت آمديم» آنها را از مردن نترسانيد، اين شهادت است. انشاءالله خداوند به همهي ملت، ملتهاى اسلامى، قدرت ايمان عنايت كند و قدرت ايمان ملت ما را روزافزون كند.۲۹
در اين راهپيمايى كه روز تاسوعا و عاشورا مىشود بايد توجه بكنيد دو نكته را من بگويم: يكى اينكه راهپيمايى، عزادارى را از شما نگيرد. عزادارى كنيد و با عزادارى راه برويد. همه با هم مجتمع بشويد به عزادارى. وقتى كلمهي راهپيمايى پيش ميآيد، خيال نكنيد كه معنايش اين است كه عزادارى نمىخواهيم. ما از همين اسلام و مظاهر اسلام و شهداى اسلام مىتوانيم كارهايمان را انجام بدهيم، و الاّ نه توپ ما و نه تانك ما مقابله با تانك و توپ آمريكا ندارد، شوروى ندارد. ما يك ملتى مىخواهيم كه براى اسلام همدست بشوند. مطمئن باشيد كه وقتى يك ملت در يك امر اسلامى همدست شدند كه چنانچه مىبينيد شدند هيچ قدرتى نمىتواند شما را عقب بزند.
آنها هم اين معنا را فهميدهاند و مىبينند كه خوب، يكى از اشخاص، يكى از گروههايى كه نقشى دارد در اين امر و نقش بزرگى دارد، روحانى است. از اولى كه اين انقلاب پيدا شد تا حالا يك دستجات روشنفكر و قلمدارى، آنهايى كه قلمهايشان و نطقهايشان و گفتارهايشان بر ضد اسلام است و يا خودشان نمىدانند و يا دانسته اين كار را ميكنند از اول اين مسأله را مىگفتند كه روحانيون بروند يك كار ديگرى بكنند، ماها هم مىرويم سراغ [سياست].
همينهايى كه مملكت اسلام را دو دستى مىخواهند تقديم كنند به آنهايى كه اربابهايشان هستند يا آنهايى كه به خيال خودشان براى ما مفيد هستند. آقا، مملكت اسلام از اول ۱۵ خرداد تا حالا، بيشتر از صدهزار جمعيت از آن كشته شده است و بيشتر از صدهزار معلول ما الآن داريم. اينها براى چه معلول شدهاند؟ براى چه كشته شدهاند؟ براى نفت بوده است؟ آدم براى نفت خودش را ميكشد؟ براى خانه بوده است؟ براى ارزانى بوده است؟ خوب، ما از تظاهرات مردم بايد اينها را بفهميم. همه ميگفتند: ما اسلام را ميخواهيم. اگر اسلام نبود، نه نفت مىتوانست هيچ كارى بكند و نه ساير چيزها. مگر مردم مىشود جوانهايشان را بدهند براى نفت؟ مىشود جوانشان را بدهند براى خانه؟ الآنكه شما در جبهههاى جنگ هستيد و ارتشيهاى ما كه خداوند نصرتشان بدهد، در مراكز فعال هستند، الآن كى هست كه دارد از آنها پشتيبانى ميكند؟
آن زنهايى كه براى شما نان ميپزند و آن مردمي كه براى شما پول ميدهند و آن مردمي كه براى شما ذخيره ميدهند و آنقدر چيزها را ميفرستند. همين مردم مسلمانند. شما ببينيد در تلويزيونتان كه يك زنى كه ده تا تخم مرغ آورده، دارد مىآورد مىدهد همين را. يك بچهاى كه ده تومان دارد اين را ميدهد. اينها براى چه اينها را مىدهند؟ اينها براى اسلام است، براى كشور اسلامى است. چطور شماها هيچ كارى نميكنيد؟ اينهايى كه هى نق ميزنند، چه ميكنند؟ چه غلطى ميكنند؟ كدام از اينها رفته در جبهه؟ اين نقشه است. شمايى كه الآن انشاءالله وارد مىشويد در ارتش و در جهات بالاى ارتش، اين نقشه را توجه بكنيد. شما كه افسر هستيد، اين نكتهها را بايد توجه بكنيد كه مىخواهند شما را از مردم جدا كنند، روحانيون را هم از مردم جدا كنند. بعد مردم وقتى كه نه قدرت روحانى دارند و نه قدرت - عرض ميكنم كه - اسلحهاى دارند يك كارى بكنند، يك كودتايى بكنند، تمام كنند قضيه را. مسأله اين است.۳۰
پينوشتها:
۱. صحيفهي امام، ج ۱۶ ص ۳۲۵
۲. صحيفهي امام، ج ۱۹ ص ۳۴۴
۳. علامه طباطبايى، تفسير الميزان، ج ۴ ص ۴۴۳ و ج ۲ ص ۶۰
۴. صحيفهي نور، ج ۲۱ ص ۲۱۲
۵. ر. ك: سلمانپور، محمدجواد: مجلهي مصباح، تير ۱۳۷۸ شماره ۳۰
۶. صحيفهي امام، ج ۱۵ ص ۶
۷. صحيفهي امام، ج ۱۴ ص ۶۰
۸. صحيفهي امام، همان، ج ۲۰، صص ۳۴۶ ۳۴۵
۹. صحيفهي نور، ج ۱۶ ص ۶۷. منشور روحانيت، ص ۳۱
۱۰. صحيفهي نور، ج ۱ ص ۴۹
۱۱. صحيفهي نور، ج ۱۶ ص ۱۸ و ج ۱۶ ص ۳۰ و ج ۱۲ ص ۴۴ و ج ۱۵ ص ۶۰ و وصيتنامهي امام، ص ۱۸. صحيفهي نور، ج ۱۲ ص ۴۴. صحيفهي نور، ج ۱۶ ص ۱۸
۱۲. صحيفهي نور، ج ۱۷ ص ۱۰۸ و ج ۱۳ ص ۳۸ و ج ۲ ص ۵۸ و ج ۱۲ ص ۴۵
۱۳. صحيفهي نور، ج ۱۵ ص ۱ و ج ۱۷ ص ۶۵. صحيفهي نور، ج ۱۶ ص ۸۱ و وصيتنامهي امام، ص ۹ و ج ۱۶، ص ۵۱
۱۴. صحيفهي نور، ج ۱۶، ص ۴۲ و وصيتنامهي امام، ص ۲۳ و ۱۸.
۱۵. وصيتنامهي امام، ص ۱۴
۱۶. وصيتنامهي امام، ص ۱۰ و صحيفهي نور، ج ۱۶، ص ۱۹ و ج ۳ ص ۲۲۱ و ج ۴ ص ۲۵ و ج ۱۳ ص ۵۹ و ج ۱۳ ص ۳۹ و ج ۱۴ ص ۵۳
۱۷. صحيفهي نور، ج ۱۳ ص ۳۸، صحيفهي نور، ج ۲ ص ۵۸ و ج ۲ ص ۱۲۲
۱۸. منشور روحانيت
۱۹. وصيتنامه امام، ص ۱۴
۲۰. صحيفهي نور، ج ۱۶ ص ۴۵ و ج ۱۶ ص ۴۸ و ۷۴ و ج ۱۲ ص ۴۲
۲۱. صحيفهي نور، ج ۱۳ ص ۲۸۱
۲۲. صحيفهي نور، ج ۱۴ ص ۴۷
۲۳. صحيفهي نور، ج ۳ ص ۲۰۷
۲۴. صحيفهي امام، ج ۱۹ ص ۳۴۲
۲۵. صحيفهي حج، جلد اول، مركز تحقيقات حج، ص ۱۸ و ۱۹، سخنراني جمعه ۳۱ فروردين ۱۳۵۸ / ۲۲جماديالاول ۱۳۹۹
۲۶. صحيفهي امام، ج ۱۹ ص ۲۹۰
۲۷. پيام حضرت امام به حجاج بيتالله الحرام در خصوص تبيين فلسفه و اسرار حج، ۱۵ شهريور ۱۳۶۰ / ۷ ذيالقعده ۱۴۰۱
۲۸. پيام حضرت امام به مناسبت سالروز پيروزى انقلاب ۲۲/۱۱/۱۳۵۸.
۲۹. صحيفهي امام، ج ۱۹ ص ۲۹۰
۳۰. صحيفهي حج، جلد اول، مركز تحقيقات حج، سخنرانى در تاريخ ۲۵/۸/۱۳۵۹ در جمع فارغالتحصيلان دومين دورهي دانشكدهي افسرى جمهورى اسلامى ايران.
http://saeq.net/?siteid=128&pageid=44521&newsview=379059
برچسب ها: