نويسنده: ravayat
امتياز به مطلب:
/0
1392/12/14
27
بازديد: 10240
جنگ نرم
جنگ نرم با رويكرد حقوق بشر
رويكرد حقوق بشر
جنگ نرم با رويكرد حقوق بشر
موضوع «حقوق بشر» مثل ابزارى در دست قدرتهاى جهانى است، تا اگر ديدند دولت با نظرات آنها مخالفت ميكند، آن دولت را - و اگر لازم شد آن ملت را - متّهم كنند.(مقام معظم رهبري)
جنگ نرم عليه ايران به صورت چند وجهي و با رويكردها و ساز و كارهاي مختلفي از سوي استكبار دنبال ميشود. يكي از اين رويكردها حقوق بشر است. همان طور كه جنگ نرم با هدف تغيير سياسي صورت ميگيرد، حربه حقوق بشر نيز با هدف تغيير سياسي رابطه معناداري دارد. با اين فرض هدف از اين مقاله شناخت آماج اصلي حربه حقوق بشر و كانونهاي آن از يك سو و اهداف واسطه جنگ نرم با رويكرد حقوق بشري از سوي ديگر است. نتيجه اين تحقيق اين است كه بازيگران جنگ نرم با تصويرسازي منفي از طريق حربه حقوق بشر سعي در تخريب و فروپاشي ذهني جامعه را داشته و از اين رهگذر به دنبال زمينه سازي براي اردوكشي خياباني عليه حاكميت ميباشند.
جنگ نرم، تلاشي سازماندهي شده با رويكردهاي چند بُعدي و چند وجهي است كه تمام حوزههاي مختلف يك نظام سياسي را مورد آماج خود قرار ميدهد. اين جنگ آخرين حلقه از راهبردهاي آمريكا و متحدين غربي آن براي تغيير سياسي در جمهوري اسلامي ايران ميباشد. استكبار پس از نااميدي در راهبردهاي گذشته خود، متوسل به راهبردهايي شده كه به جاي آماج قرار دادن فيزيك دولت، ايدئولوژي قوام بخش، انديشههاي سازنده، سرمايه اجتماعي و تكيهگاههاي قدرت سياسي نظام را مورد هدف قرار ميدهد. هدف قرار دادن مراجع و موضوعات ذكر شده ازسوي استكبار با رويكردهاي مختلف و به صورت چند وجهي و پيچيده صورت ميگيرد. چنانچه رهبر معظم انقلاب فرمودند: «دشمنان انقلاب اسلامي و ملت ايران در روند مقابله با ايران اسلامي، به صورت به هم پيوسته و جبههاي عمل مي كنند و با نوعي تقسيمبندي وظايف در چارچوب يك طرح كلي، به فعاليتهاي جبههاي برضد انقلاب مشغولند»[1]يكي از اين رويكردها توسل به حربه حقوق بشر است كه به صورت هدفمند، پيوسته و جبههاي بر ضد جمهوري اسلامي وارد عمل شدهاند.
نقطه عطف در اين راستا،قطعنامه شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد است كه در تاريخ 5 فروردين ماه سال جاري با 22رأي مثبت، 7 رأي منفي و 14رأي ممتنع عليه ايران تصويب و مقرر كرد براي رسيدگي به موارد نقض حقوق بشر در ايران يك گزارشگر ويژه تعيين شود. پس از اين قطعنامه، اعضاي اتحاديه اروپا نيز در اجلاس وزراي امور خارجه اين اتحاديه در لوكزامبورگ، تحريمهاي تازهاي را عليه ?? مقام ايراني به دليل نقض حقوق بشر تصويب كردند؛ اين اقدام پس از تدوين ليست 80 نفره مشابهي صورت گرفت. همچنين وزارت امور خارجه آمريكا در اقدامي مشابه و البته سنتي، گزارشي 70 صفحهاي از وضعيت حقوق بشر در ايران منتشر كرد. در اين گزارش نيز ايران به نقض جدي حقوق شهروندان متهم شده بود.
اين گزارش و قطعنامهها كه با انتقاد و واكنش تند مقامات ايراني مواجه شده است، نشان از تغيير رويكرد و گشودن جبههاي جديد از سوي غرب در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران است؛ جبههاي كه با محوريت آمريكا و دنبالهروي اروپا شكل گرفته است. اگر چه اين تغيير رويكرد پس از انتخابات رياستجمهوري دهم شكل گرفت اما طي ماههاي اخير شكل، نوع و حجم آن تفاوت محسوسي يافته است.
1. مباني نظري
رويكرد حقوق بشري براي ضديت با جمهوري اسلامي در چارچوب نظريه تصويرسازي قابل تبيين تئوريك است. براساس اين نظريه انسان بيش از آنكه با واقعيات سر و كار داشته باشد با برداشتي كه از واقعيات دارد، سر و كار دارد و نهايتاً نيز براساس همين برداشتها وتصاوير، تصميمگيري ميكند. به عبارتي ديگر انسان به دليل محدوديت هايي كه دارد، هميشه نه بر مبناي واقعيات صرف بلكه بر مبناي برداشتهاي خود از آن واقعيات قضاوت كرده و تصميمگيري ميكند. از آنجايي كه تجربيات، دانش، علايق و گرايشهاي فردي در ايجاد تصاوير ذهني مؤثرند، لذا افراد از يك موضوع واحد، برداشتهاي يكسان ندارند و به همين دليل در مقابل موضوع واحد واكنشهاي متفاوتي از خود نشان ميدهند. (مراديان، 1385: 74)
با اين وصف تصوير ذهني يكي از مؤثرترين و در عين حال كم هزينهترين روشهاي اداره سيستمها و جامعه است. به بيان ديگر تصوير ذهني وسيلهاي است براي مديريت بر باورها و ارزشهاي افراد. باورها و ارزشها نيز چارچوبهاي غير فيزيكي هستند كه چگونگي تفسير و معنا پيدا كردن حوادث پيرامون ما را مشخص ميكنند. (همان: 82) تصوير ذهني، نظامي از سببها را ايجاد ميكند كه با آن ميتوان مشروعيت آفريد يا مشروعيت زدود. در راستاي موضوع فوق، اين سؤال مهم مطرح ميشود كه تصاوير توليد شده در چه زماني ميتوانند مؤثر و اثرگذار حاضر شوند؟ در پاسخ به اين سؤال نظريههاي مختلفي ارائه شده است كه در مجموع، ميتوان مبناي تمام آنها را الگوي «برچسب» دانست. مطابق اين الگو اگر تصوير توليد شده بتواند فاصله خود را با «موضوع» كم كند و به آن متصل شود، از بيشترين ميزان اثرگذاري برخوردار خواهد بود؛ برعكس هرچه اين فاصله بيشتر شود، كارآمدي آن كاهش خواهد يافت. (نصر، 1380: 403ـ 420)با تأمل در نظريههاي موجود در خصوص «تصويرسازي»، مشخص ميشود كه عمدة تحليلگران، كارآمدي تصاوير توليدي را مديون قوت «برنامة عامل» ميدانند. منظور از «برنامة عامل»، مجموعة امكاناتي است كه بازيگر اصلي در مواجهه با بازيگر هدف به كار ميگيرد تا بتواند تصوير مورد نظر خود را از «بازيگر هدف» توليد كند.
اين امكانات مادي، معنوي و مديريتي است و توان تبليغاتي، سرمايه، استخدام فناوري، و حتي دستكاري در شرايط زمينهاي را شامل ميشود. (نصر، 1380: 491ـ 502) بر اين اساس توفيق «تصاوير» در وضعيتي تضمين ميشود كه «بازيگر عامل» بتواند دوگانگي «تصويرـ هدف» را مديريت كند و تصوير را به «برچسبي» بر «واقعيت» بيرون تبديل سازد. در اين حالت بازيگر اصلي «عامل» ( A ) است و كارآمدي تصاوير به ميزان قوت برنامة او براي تبديل كردن آن به «برچسب» براي «كشور هدف» ( B ) منوط است. اما بر مبناي الگوي برچسب دو سويه تبديل «تصاوير» به «برچسب» نيازمند دو شرط اصلي است كه نظرية برچسب يكسويه، فقط به يك شرط آن توجه كرده است:شرط اول، «اقدام عامل» است كه در قالب «برنامة عامل» به آن اشاره رفت. شرط دوم، «اقدام هدف» كه از آن به برنامة «پشتيبان عامل» ميتوان تعبير كرد.
«برنامة پشتيبان» در واقع بيان ميكند كه «تصاوير» توليد شده، قابليت التصاق به «بازيگر هدف» را دارند يا خير. بهعبارت ديگر، مجموع تلاشهاي عامل براي موجه جلوه دادن تصوير توليدشده، در نهايت ميتواند با يك مانع جدي روبهرو شود كه «سرماية اجتماعي» بازيگر هدف است. اين سرمايه مانع از آن ميشود تا تصوير (هرچند هم قوي باشد) بر بازيگر هدف منطبق گردد
نظرية برچسب دو سويه، در تأمين شرط دوم، بازيگر هدف را وادار به ايفاي نقشي ميكند كه نتيجة آن ـ بهرغم شكل ظاهري آن كه در تعارض با بازيگر عامل تعريف و اجرا شده ـ توليد يك برنامة پشتيبان به نفع «عامل» است. اين برنامه از يك سو «سرماية اجتماعي» بازيگر هدف را تضعيف ميكند و از سوي ديگر، مؤيدات لازم را براي دعاوي بازيگر عامل ارائه ميكند.(افتخاري، 1389) براين اساس بر چسب نقض حقوق بشر در ايران بر مبناي الگوي دوسوي موصوف، ضمن تضعيف سرمايه اجتماعي در كنار ايجاد مؤيدات ساختگي، سعي دارد التصاق حقوق بشري را بر جمهوري اسلامي باور كردني نمايد.در همين راستا، غرب ابتدا با ديپلماسي رسانهاي و توان تصويرسازي (ايميجسازي) خود چهرهاي منفي از ايران ساخت و با سياهنمايي وضعيت حقوق بشر در ايران، افكار عمومي را اقناع نمود و در ذهن عوام، به يك قطعنامه غير رسمي در حوزه حقوق بشر عليه ايران دست يافت.
2. آماج اصلي حربه حقوق بشر
بازيگران جنگ نرم از طريق معرفي ايران به نقض حقوق بشر، درصدد تصويرسازي از چه چيزي هستند؟ به بيان ديگر آماج اصلي حربه حقوق بشر كدامند؟ از محتواي قطعنامه صادر شده اخير در شوراي حقوق بشر و موضوعاتي كه سازمانهاي حقوق بشري و رسانههاي بيگانه دنبال ميكنند، ميتوان به پاسخ اين سوال دست يافت.
يك- ايده حاكميت نظام جمهوري اسلامي:آنها در درجه اول سعي دارند تا ايده و انديشه بنيادين نظام جمهوري اسلامي ايران را در تعارض با مباني حقوق بشر معرفي نمايند. به عبارت ديگر بازيگران حقوق بشري تلاش ميكنند تا از ايدئولوژي سازنده نظام سياسي ايران كه بر بنياد آموزههاي ديني پايه گذاري شده، تصويري غيرواقعي ارائه دهند. در واقع حربه حقوق بشر با الگوي برچسب، در صدد است كه نظام ديني را نظامي بسته، عاري از آزادي و اقتدارگراي مستبد معرفي نمايند. از اين رو به نظر ميرسد كه انتخاب احمد شهيد به عنوان گزارشگر حقوق بشر در ايران كاملاً حساب شده بود، چراكه او يك مسلمان و شرقي است و بر اين اساس ايران نمي تواند گزارشگر سازمان را غربي معرفي كرده و گزارش او را از موضع خصمانه قدرتهاي غربي نسبت به ايران بداند.
دو- جامعه اسلامي:سازمانهاي حقوق بشري و رسانههاي بيگانه با طرح مباحثي مانند؛ وضعيت زندانهاي ايران، شرايط زنان در جامعه، موقعيت مذاهب و اقوام در كشور، و... سعي دارند با تيره و تار نشان دادن فضاي جامعه اسلامي، مردم را به اين قضاوت بكشانند كه جامعه اسلامي در ايران با جامعه دموكراتيك و آزاد فرسخها فاصله دارد.
سه- نهاد و كارگزاران نظام: سومين آماج تصويرسازي از طريق حربه حقوق بشري، كارگزاران نظام جمهوري اسلامي است. به طور كلي رويكرد جديد غرب در مسالهسازي حقوق بشري عليه ايران، متهم سازي نهادهاي سياسي و شخصيتهاي داخلي نسبت به عدم رعايت حقوق بشر ميباشد. در واقع در اين تصويرسازي سعي بر اين است كه نهادهاي سياسي و كارگزاران را ضد دموكراتيك و ضد مردمي و نامشروع معرفي نمايند كه صلاحيت تصدي مسئوليت و كارگزاري در نظام سياسي ايران را ندارند. همچنين با اين تصويرسازي سعي دارند تا افكار عمومي را به اين قضاوت برسانند كه تا زماني كه نهادهاي موجود و افراد مسئول در آن حضور دارند، شرايط به تصوير كشيده شده هرگز اصلاح نخواهد شد.
چهار- بازوهاي امنيتي و انتظامي:چهارمين آماج تصوير سازي با توسل به متهمسازي نقض حقوق بشر، بازوهاي امنيتي نظام هستند.آنها با متهمسازي شخصيتهاي نظامي، انتظامي و بسيجي به نقض حقوق بشر تلاش ميكنند تا اين نيروها را به عنوان عوامل سركوبگر معرفي نمايند. در واقع با اين تصوير سازي سعي دارند تا اعتبار و اعتماد آنها در نزد مردم مخدوش و زايل گردد.
كانونهاي فعال تصويرسازي نقض حقوق بشري
بازيگران جنگ نرم، در چارچوب كلي راهبرد فروپاشي كانون قدرت سياسي، كانونهاي مختلفي را براي به تصوير كشاندن وضعيت حقوق بشر در ايران در اختيار گرفته يا راهاندازي كردند.
يك- راه اندازي شبكههاي حقوق بشري داخلي:ايالات متحده در اواخر سال دهه 1370ش و بويژه از ابتداي دهه 1380ش در راستاي پيشبرد استراتژي براندازي نرم درصدد ايجاد شبكههاي حقوق بشري و جذب، حمايت و تقويت نيروهايي در داخل كشور شد كه در اين زمينه فعاليت ميكردند. يكي از اين شبكهها، كانون مدافعان حقوق بشر ميباشد كه در سال 1381 راه اندازي شد. رياست كانون را «شيرين عبادي» برعهده دارد و «محمد سيف زاده»، «محمد شريف»، «محمدعلي دادخواه» و «عبدالفتاح سلطاني» از جمله اعضاي مؤسس آن هستند. دومين گروهي به منظور رصد دايم رويدادهاي ايران و متهم نمودن جمهوري اسلامي به نقض حقوق بشر با حمايت آمريكا و همپيمانان اروپايي اش در 10 اسفند 1384 توسط چند تن از دانشجويان افراطي طيفهاي غيرقانوني «تحكيم وحدت» تأسيس شده است، سومين نهادي كه با حمايت آمريكا و متحدين آن راهاندازي شد، مجموعهي فعالان حقوق بشر در ايران ميباشد. اين گروه از اسفند ماه سال ???? با موضوع دفاع از مفاد مندرج در اعلاميهي جهاني حقوق بشر در ايران شكل گرفت. چهارمين كانون حقوق بشري، كانون زنان ايراني به¬عنوان يك نشريهي اينترنتي ميباشد كه به دفاع از حقوق بشر به طور كلي و به دفاع از حقوق زنان به طور خاص ميپردازد.
دو- نهادهاي حقوق بشري بينالمللي:آمريكا و غرب از اين نهادها به صورت هدفمند و برنامهريزي شده براي مبارزه با ايران از طريق دروغ پردازي در زمينه حقوق بشر استفاده كردهاند. يكي از اينها ديده بان حقوق بشر است. در اين زمينه، «شيرين عبادي» به¬دنبال دريافت كمك مالي از سازمان ديدهبان حقوق بشر به سمت نمايندهي داخلي اين سازمان در امور ايران منصوب ميشود. اين درحالي بود كه وي در حاشيهي مراسم اعطاي جايزه در آمريكا از ديده بان حقوق بشر به روزنامهي واشنگتن پست ميگويد: «امروز من عليه آنچه در ايران ميگذرد مبارزه ميكنم. اميدوارم كاري كه ميكنم چيزي را تغيير دهد.» ( www.gerdab.ir )
سه- وزارت خارجه آمريكا و متحدين آن و گزارشدهي سالانه:امريكا، انگليس، كانادا و اتحاديه اروپا سالانه بخش قابل توجهي از گزارشهاي حقوق بشري يك جانبه خود را به ايران اختصاص ميدهند. به عنوان نمونه وزارت خارجه بريتانيا، گزارش سيصد صفحهاي حقوق بشر خود را در سال 2011 منتشر كرد كه بخش قابل توجهي از آن را به ايران اختصاص داد. وزارت امور خارجه آمريكا نيز در فروردين سال جاري، در اقدامي مشابه و البته سنتي، گزارشي 70 صفحهاي از وضعيت حقوق بشر در ايران منتشر كرد. در اين گزارش نيز ايران به نقض جدي حقوق شهروندان متهم شده بود.
چهار- رسانههاي وابسته به غرب:يكي از كانونهاي فعال در زمينه معرفي ايران به عنوان ناقض حقوق بشر رسانههاي غربي و ضدانقلاب است. در اين راستا اخبار با مضامين حقوق بشر، به صورت روزانه علاوه بر زبان فارسي به زبانهاي انگليسي، فرانسه، كردي، عربي، تركي و بلوچي در وب سايت ها، مجموعه همراه با عكس، ويدئو و فايل صوتي و اسناد متني منتشر ميشود. همچنين راديو فردا، فارسي وان، بي.بي.سي، شبكه VOA و ساير راديوها و تلويزيونهاي ماهوارهاي به طور ويژه در خصوص وضعيت حقوق بشر در ايران به سخن پراكني مشغول هستند.(رك. گروه مطالعاتي، 1388: 180- 181) آنها حتي خبرگزاري هايي را مانند هرانا ارگان مجموعه فعالان حقوقبشر در ايران راه انداختند كه تمامي اخبار دروغ در باره نقض حقوقبشر در ايران را به بهانه حمايت از قربانيان نقض حقوق بشر در ايران پوشش ميدهند.
پنج- بنيادهاي فكري و آكادميهاي آمريكايي و غربي:به طور كلي بنيادهاي مختلفي در جنگ نرم عليه ايران فعال هستند كه اسامي حدود 60 مورد از اين كانونها و بنيادها را وزارت اطلاعات منتشر كرده است. اين بنيادها بخشي از فعاليتهاي خود را به موضوع حقوق بشر اختصاص داده اند. به عنوان نمونه بنياد اعانه ملي براي دموكراسي در اين مورد فعاليت ويژه دارد. اين بنياد در سال 1991. م موظف گرديد تا رئوس برنامههاي اجرايي خود را در قالب سندي استراتژيك و هر پنج سال يكبار منتشر سازد. تاكنون اين بنياد چهار سند استراتژي خود را در سالهاي 1992، 1997، 2002 و 2007 تنظيم و منتشر نموده است.اين استراتژي موضوعاتي مانند حقوق بشر، آزاديهاي سياسي، نقض قانون، حاكميت ضعيف و دوگانه، كاهش فقر، بي عدالتي و مفاهيمي از اين دست را بهانه اقدامات خود عليه كشورهاي ضد آمريكايي مستقل قرار داده است.تلاش بنياد اعانه ملي براي مداخله در ايران نيز به دهه 1980.م باز ميگردد. در بانك اطلاعات پروژههاي اين بنياد، اطلاعات مربوط به 22 پروژه مرتبط با ايران ارائه شده كه نشان ميدهد اين بنياد از سال 1991.م تا به امروز تحت عناوين مختلف از جمله حقوق بشر (جوانان، آموزش، رسانهها و انتشارات و ...) و حقوق كارگران و زنان به انجام مأموريت خود از سوي كنگره و سيا مشغول بوده است.(عبداله خاني،1385: 85) خانه آزادي يكي ديگر از اين بنيادها است.خانه آزادي تلاش ميكند تا منبع اطلاعاتي جامعي را براي فعالان حقوق بشر ايران فراهم سازد و آنها را با منابع و همكاران ديگر خود در اقصي نقاط جهان مرتبط نمايد. طبق اين برنامه خانه آزادي بايد ماهنامهاي الكترونيكي و دو زبانه (فارسي-انگليسي) طراحي و راهاندازي كند تا بواسطه آن فضاي مناسبي را براي بحث و بررسي دموكراسي سازي و حقوق بشر البته تنها در ايران و نه در كشورهاي همسو با منافع آمريكا مانند مصر و عربستان فراهم آورد. اين مجله الكترونيك كه «گذار» ناميده شده موظف شده است تا مجموعهاي از مقالات، بررسي و نقد كتاب، بررسي و نقد فيلم، گزارشهاي تصويري، نامهها و بيانهها، كاريكاتورهاي سياسي و ... را از ايرانيان داخل و خارج با تمركز بر روي حقوق بشر و چالشهاي دموكراسيسازي گرد آورد. (همان:123) از سوي ديگر در اين زمينه خانه آزادي ( Freedom House ) و انستيتوي سياست مترقي ( Progressive Policy Institute ) و انديشكده دموكراتيك به همراه چند انديشكده ديگر و استراتژيستها و كارشناسان سياست خارجي، ائتلافي به وجود آوردهاند كه هدف آن برجسته سازي حقوق بشر و دموكراسي در ايران است. .(مشرق،15/1/????) به عنوان نمونه آكادمي علوم آمريكا، فراخوان براي اعطاي بورس به ايرانيان طرفدار حقوق بشر آمريكايي داشته است.
شش- شوراي حقوق بشر سازمان مللمتحد:در گذشته، آمريكا و قدرتهاي غربي به دليل ساختار سابق كميسيون حقوق بشر در تحميل خواستههاي خود از شرايط و موقعيت به مراتب بهتري برخوردار بودند، با تغيير اين ساختار و ايجاد شوراي حقوق بشر در سازمان ملل و خروج آمريكا از شوراي حقوق بشر، غرب با محدوديتهايي در راستاي پيشبرد اهداف خود مواجه شد اما عضويت مجدد آمريكا در شوراي حقوق بشر در طي دو سال گذشته دو باره وضعيت جديدي بر اين شورا حاكم شده كه يكي از نتايج آن صدور قطعنامه عليه ايران و تعيين گزارشگر در 5 فروردينماه سالجاري است.
3. اهداف جنگ نرم با حربه حقوق بشر
هدف اصلي از جنگ نرم، تغيير سياسي نظام جمهوري اسلامي ايران است. اما بازيگران جنگ نرم براي رسيدن به اين هدف، اهداف واسطهاي متعددي تعريف نمودهاند. اين اهداف با سازوكارهاي مختلفي دنبال ميشود. يكي از سازوكارهاي آنها حربه حقوق بشر است. ساز و كار حقوق بشر اهداف واسطهاي زير را براي راهبرد كلان غرب در جنگ نرم عليه ايران دنبال ميكند.
يك- حمايت از اپوزيسيون و جنبش برانداز
يكي از اهداف بازيگران و كانونهاي حقوق بشري حمايت از اپوزيسيون و جنبش برانداز است. روزنامه واشنگتن تايمز نوشت: هيئتي از نمايندگان جمهوريخواه و دموكرات آمريكا طرحي را تهيه كردند كه مضمون آن حمايت بيشتر از اپوزيسيونهاي سياسي در ايران ميباشد.شماري از نمايندگان سناي آمريكا ازجمله "مارك كرك"، "كريستن گيليبرند"، "رابرت دالد" و "تد دويچ"، طرحي با عنوان ارتقاي حقوق بشر و دموكراسي ايران، موسوم به " H.R.1714 " ارائه كردند كه حمايت آمريكا از مخالفان ايران را افزايش دهد. پس از شكست فتنه و بازداشت سرحلقههاي اين جريان و بهدنبال حصر خانگي «ميرحسين موسوي» و «مهدي كروبي» توسط نظام و در پي آنكه اين مسأله هيچگونه واكنش اجتماعي در پي نداشت، غرب را به اين نتيجه رساند كه با توسل به حربه حقوق بشر اين وضعيت را تغيير دهند. در همين راستا يك روز پس از صدور قطعنامه ضد ايراني شوراي حقوق بشر سازمان ملل، كاترين اشتون مسؤول سياست خارجي و امنيت اتحاديهي اروپاخواستار آزادي بي قيد و شرط سران فتنه در ايران شد و گفت:«آزادي فوري وبي قيد و شرط رهبران اپوزيسيون در ايران، اين اعتقاد كه بازداشت آنان وسيلهي فشار برمخالفان سياسي در جمهوري اسلامي است را از بين خواهد برد.» همچنين تأكيد شوراي حقوق بشر بر اين مسأله كه «وضعيت حقوق بشر در ايران پس از انتخابات اخير بهشدت رو به وخامت رفته است» به خوبي گواه اين مدعاست. يا اليسون (نماينده دموكرات از ايالت مينه سوتا در مجلس نمايندگان و از طراحان اصلي قانون حمايت از مردم ايران) بازداشت سران فتنه در ايران را مستلزم اقدام بين المللي دانست و اظهار داشت ايالات متحده و متحدانش بايد اطمينان حاصل كنند ايران از اين مساله اطلاع دارد كه ما خواستار آزادي اين دو فعال حقوق بشر و دموكراسي هستيم.
دو- فروپاشيدن پيوندهاي ملت و نظام
همان طور كه گفته شد آماج اصلي در جنگ نرم را، ذهنيتها و باورداشتهاي جامعه تشكيل ميدهند. بازيگران جنگ نرم كوشش دارند تا با تخريب باورها و سرمايه اجتماعي نظام سياسي، پيوندهاي ملت و نظام را از بين ببرند. با تمركز بر ارسال خبرها، گزارشها، فيلمها، مستندسازيهاي دروغين و صدور قطعنامهها و بيانيههاي مكرر و مستمر در زمينه نقض حقوق بشر، باور مردم نسبت خودي بودن نظام و اعتماد آنها نسبت به حاكميت و كارگزاران نظام و اعتباري كه نظام سياسي در نزد مردم دارد، را مخدوش و تخريب نمايند.
سه- از بين بردن روايتهاي ايران و نظام در نزد مردم
سخنپراكني پيرامون نقض حقوق بشر با اين انگيزه صورت ميگيرد كه روايتهاي ايران در زمينه عدالت، آزادي، مردمسالاري ديني، دفاع از حقوق انساني و اسلامي، مبارزه با استكبار و... را مخدوش و از بين ببرند. در واقع در عصر جديد با توجه به تكنولوژي ارتباطاتي و كوچك شدن جهان هر واحد سياسي كه روايتهاي آن در جهان و در ميان افكار عمومي قويتر و جذابتر باشد، نافذتر و قدرتمندتر هست. بر همين مبنا انديشمندان بر اين باورند كه در عصر اطلاعات نبرد بر سر روايتها است. تحركات دشمن براي نفي حقوق بشر در ايران سعي دارد روايت و داستان ايران در دو سطح داخلي و خارجي مورد فرسايش و ضعف قرار دهد. زيرا با تضعيف روايتها نظام، قدرت نفوذ و اطاعتآوري نظام نيز فروكش خواهد كرد. نظامي كه روايتهاي آن در زمينههاي عدالت، آزادي و مردمسالاري ديني و... مقبول نيفتد، اطاعت و حرفشنوي مردم از آن نظام نيز كاسته خواهد شد. توسعه و افزايش اين وضعيت و تسري آن به تمام روايتهاي نظام ميتواند آن را با فروپاشي روبرو سازد.
چهار - آمادهسازي براي ايجاد پتانسيل اعتراضي و اردوكشي خياباني
نمادسازي در زمينه نقض حقوق بشر اين ظرفيت را دارد كه مردم و افكار عمومي را عليه يك واحد سياسي بسيج نمايد. بازيگران جنگ نرم براين باورند كه اگر فضاي ذهني جامعه ايران را پر از خبرها، گزارشها و مستندات نقض حقوق بشري نمايند، قادر خواهند بود تا مردم را به اعتراض عليه نظام بشورانند. در واقع سخنپراكني پيرامون نقض حقوق بشر، با تصويرسازي كه از نظام ايجاد ميكند ميتواند آستانه صبر و تحمل مردم را كاهش داده و با يك جرقه و شكي آنها را وادار به اردوكشي خياباني جهت اعتراض نسبت به وضعيتي كه براي آنها ساخته شده نمايند.
پنج- فرسايش اقتدار ملي بويژه رهبري، نيروهاي امنيتي و مديريتي
سياست حقوق بشري غرب و بازيگران جنگ نرم به صورتي تنظيم شده كه بر اساس علوم روانشناسي به صورت تدريجي مولفههاي اقتدار نظام يعني رهبري، نيروهاي مدافع و نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي را دچار فرسايش نمايد. اين موضوع در خصوص نيروهاي سپاه، انتظامي، بسيج و اطلاعاتي با شدت بيشتري از سوي دشمن دنبال ميشود. اعضاي اتحاديه اروپا نيز در اجلاس وزراي امورخارجه اين اتحاديه در لوكزامبورگ، تحريمهاي تازهاي را عليه ?? مقام ايراني بهدليل نقض حقوقبشر تصويب كردند؛ اين اقدام پس از تدوين ليست 80 نفره مشابهي صورت گرفت. قبل از آن نيز آمريكا شخصيتهاي سپاهي و بسيجي و نيروي انتظامي را به بهانه نقض حقوق بشر مورد تحريم قرار داده است. در واقع اين اقدام استكبار از اين اصل ريشه ميگيرد كه اين نيروها تكيه گاههاي قدرت سياسياند. چنانچه رابرت هلوي[2]در خصوص نقش نيروهاي مسلح معتقد است: استفاده از نيروي نظامي براي ماندن در قدرت "برگ برنده"اي است در دست حكومت خودكامه كه ممكن است با قوت يافتن مبارزه عاري از خشونت، توسط دولت به مقابله فرستاده شود اين در حالي است كه در هيچ حالتي خشونت ارتش به نفع جنبش نيست. بر همين اساس وي معتقد است زماني كه عناصر حامي اصلي به اندازه كافي سست شوند دولت و يا گروههاي مخالف فرو خواهند ريخت همانگونه كه با سست شدن پيهاي يك ساختمان، ديوارهاي ساختمان فرو ميريزند. زيرا اين نيروها توانايي دولت را در حكومت كردن فراهم ميسازند و غالب رژيمها براي حمايت شدن پيش از هر انتخابات ديگر متوسل به اين عناصر حامي ميشوند. (در واقع عمده ترين نيروهاي پشتيبان نيروهاي امنيتي و نظامي هستند) بر همين اساس وي اعلام ميدارد، اگر نيروهاي نظامي و امنيتي مدافع نظام باشند و توانايي لازم را داشته باشند براندازي امكان ندارد صورت بگيرد. (شارپ و هلوي1388: 37-34)
شش- ائتلاف سازي براي فشار بين المللي
غرب سعي دارد در كنار اعمال فشار در داخل از طريق موضوع حقوق بشري در بعد خارجي نيز كوشش كند تا فضاي بينالمللي را نيز عليه ايران بسيج نمايد. آنها از اين رهگذر در نظر دارند تا همه دولتها با اين تصوير كه ايران دولتي قرون وسطايي و سركوبگر است آنها را با خود براي فشار بر ايران همراه سازند. چنانچه برمن معتقد است كه وضعيت حقوق بشر در ايران فرصتي "براي جذب مخاطبان بيشتري در كنگره در جهت اعمال تحريمهاي بيشتر است.
هفت - زمينهسازي براي مداخله سازمانهاي ببنالمللي
استكبار با شدت بخشيدن به موضوع حقوق بشر سعي دارد سازمانهاي بينالمللي مانند سازمان ملل و شوراي امنيت سازمان ملل را در گير ايران نمايند. چنانچه"شيرين عبادي" اعتراف نمود كه «سالها ما زحمت كشيديم تا اين كه كار (صدور قطعنامه شوراي حقوق بشر)به اين مرحله برسد»! وي همچنين اعلام كرد كه «عدم تمكين ايران، اين اجازه را به جامعه جهاني ميدهد تا با استفاده از ظرفيتهاي قانوني حكومت ايران را به اتهام جنايت عليه بشريت به دادگاه بينالمللي بكشاند.» شبيه اين موضع را رسانههاي آمريكايي از قول مقامات آمريكايي اعلام كردند كه فرايند قطعنامه حقوق بشري عليه ايران و گزارشهاي گزارشگر حقوق بشر ميتواند طرح و پيگيري پرونده حقوق بشري ايران را در شوراي امنيت فراهم سازد.
نتيجه
غرب يكي از سازوكارهايي را كه براي براندازي نرم نظام جمهوري اسلامي ايران در نظر گرفته حربه حقوق بشر است. استفاده از حربه حقوق بشر از ابتداي انقلاب مورد توجه غرب استكباري بوده اما از سالهاي 1380 به بعد اين حربه در چارچوب يك راهبرد كلي براندازي نرم برنامهريزي شده و يكي از پازلهاي متعدد سازوكارهاي بازيگران جنگ نرم را در بر ميگيرد. اين بازيگران كه همان قدرتهاي استكباري هستند براي براندازي ابتدا نياز دارند تا پيوندهاي ذهني ملت و حاكميت را كه به عنوان سرمايه اجتماعي و ضريب ايدئولوژيك نظام سياسي محسوب ميشود دچار گسل و گسست نموده سپس با فراهم شدن چنين زمينه اي، اقدامات عملياتي براندازي را در چارچوب مانور خياباني و اعتراضات مدني آغاز نمايند. در همين راستا، طراحان جنگ نرم بر اين باورند كه موضوع نقض حقوق بشر كاركرد تهييجسازي بالايي براي بسيج آحاد مردم عليه نظام دارد، لذا بايد به صورت مهندسي شده اين موضوع را در كنار ساير مولفههاي براندازي در دستور كار ويژه قرار داد.
- افتخاري، اصغر(1389)«دو چهره اسلام هراسي، سلبي و ايجابي در تبليغات غرب»، فصلنامه رسانه، سال بيستم، شماره 3.
- شارپ، جين و رابرت هلوي (1386) جامعه مدني مبارزه مدني، ترجمه مهدي كلانترزاده، تهران : انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
- عبداله خاني، علي(1385) رويكردها و طرحهاي آمريكايي در باره ايران، تهران: موسسه ابرار معاصر.
- گروه مطالعات دانشكده امنيت ملي(1388) تهديدات رسانه اي، تهران: دانشگاه عالي دفاع ملي
- مراديان، محسن(1385) در آمدي بر ابعاد و مظاهر تهديدات، تهران: مركز آموزش و پژوهش شهيد سپهبد صياد شبرازي.
- نصر، صلاح(1380) جنگ رواني، ترجمه محمود حقيقت كاشاني، تهران: سروش.
- پايگاه اطلاع رساني عمليات رواني و جنگ نرم
برچسب ها: