نويسنده: ravayat
امتياز به مطلب:
/1
1393/06/05
27
بازديد: 16635
نقش اصناف و گروه ها در انقلاب اسلامي و دفاع مقدس
تاثيرگذاري تاريخي حوزه هاي علميه در مسائل سياسي، دين، انقلاب و دفاع مقدس
نقش داشتن مردم و حوزه علميه قم در حركت تاريخي نوزده دي
در اين حركت تاريخي[قيام نوزده دي]، هم مردم قم و هم حوزهي معظّم و جليلالقدر علميهي قم نقش داشتند. جوانان و مرد و زن قم، قبل از آن حركت و با آن حركت، نشان دادند كه پايبندي آنها به اسلام، لقلقهي زبان نيست و حوزهي علميهي قم و مراجع معظّم قم در آن روز نيز ثابت كردند كه ظرفيت و استعداد هدايت يك موج عظيم مردمي را در اين اقيانوس بيكران دارا هستند. اينها چيزهايي نيست كه زايل شود. امروز هم همان ايمان، همان مردم و همان حوزهي علميه در قم استوار است؛ لذا قم محور اساسي انقلاب بوده و خواهد بود. جوانان قم نقش و سهم بسيار بزرگ خود را فراموش نكنند.
۱۳۸۲/۱۰/۱۸-بيانات امام خامنه اي حفظه الله در ديدار مردم قم
انواع عملكرد حوزه هاي علميه در برابر حكومتها در دورانهاي مختلف
در گذشته، حوزههاي علميّه در قبال حكومتها، در محيطهاي شيعي و غيرشيعي، سه نوع عملكرد داشتند: يكي اينكه وابسته به دستگاههاي قدرت بودند و روحانيتْ دولتي بود. در محيطهاي مسيحي هم اينگونه بوده و هست. حتّي در محيطهاي غيرشيعي هم، روحانيت، بخشي از دستگاههاي دولتي است. اين، از نظر ما مردود است و قبول نداريم و آن را براي روحانيتْ مضرّ ميدانيم. دستگاههاي دولتي، نوسان و تلاطم دارند و آيندهشان به طور دقيق قابل پيش بيني نيست. روحانيت بايد هميشه امكان حضور قدرتمندانهي نصيحتآميز يا دخالتآميز را براي خودش حفظ كند، والّا نميتواند كاري انجام دهد. اين خصلت هم، با اينكه بخشي از دولت يا حكومت باشد، نميسازد. حوزه بايد مستقل باشد و اين، يك فرض است.
فرض دوم اين است كه حوزه، ضدّ و نقطهي مقابل حكومت باشد. مانند حوزههاي علميهي ما در پيش از انقلاب و در برخي از گذشتههاي دور كه روحانيت شيعه، در مقابل دستگاه حاكمه قرار داشت. علّت آن، اين بود كه آن دستگاهها، دستگاههاي ظلم و كفر و فساد بودند و روحانيت با آنها مخالف بود. اين فرض هم بديهي است كه امروز مصداق ندارد. حوزهي علميّهي اسلام، امروز نميتواند با حكومتي كه پرچم اسلام را برافراشته و اسلام را عزيز كرده و شريعت را از انزوا خارج كرده و از لحاظ اعتبار و آبرو در سطح بلندترين قلّهي جهاني قرار داده است، مخالفت كند. بنابراين، فرض دوم هم مردود است. امروز اين حكومتي كه وجود دارد، در مبنا و اصل، زاييدهي خودِ حوزهي علميّه است. چطور ممكن است كه حوزه با آن مخالفت كند؟! البته من حوزه را عرض ميكنم. آدمهاي مريض و خبيث بالذّات يا بالعَرَض را كار ندارم. آدمهاي مريض و ناراحت، با هر دستگاه سياسياي مخالف نيستند. با حكومتي كه مدبّرش ساواك بود، روابط بسيار خوبي هم داشتند.امروز هم كه با دستگاه روحانيت مخالفند، از سرِ مبارزهجويي نيست و شجاعت مبارزه را هم ندارند. اگر تشري به آنها زده شود، از آنچه كه كردهاند، هفت بار استغفار خواهند كرد! دشمني آنان از سر دنائت و خباثت است. چون ميبينند كه حكومت اسلامي نجيبانه برخورد ميكند، نانجيبانه در مقابلش ميايستند... مثلاً ميتوان مرحوم ميرزاي قمي رضوان اللَّه عليه را مثال زد كه نسبت به فتحعليشاه با سرسختي برخورد ميكرد و هيچ باجي به او نميداد. با اينكه فتحعليشاه خيلي به ميرزا هم اظهار ارادت ميكرد؛ اما ميرزا به او چندان اعتنايي نداشت. درعينحال، نام رسالهي جهاد خودش را «عبّاسميرزا» گذاشت؛زيرا او يكي از سرداران آن زمان بود و بههرحال، دولت ايران مدّت زماني را با دولت متجاوز روس تزاري جنگيده بود و ايشان احساس تكليف ميكرد كه بايد از ايرانيان حمايت كند. از خود شاه كه آدم فاسدي بود، نميخواست به صراحت حمايت كند؛ بلكه از عبّاس ميرزا كه در ميدان جنگ، جنگيده بود، اينطور تجليل ميكرد.
بههرحال، دورهي بياعتنايي نسبت به حكومت را بايد با اغراض سياسي صحيح و كارهاي بجا پشت سر ميگذاشت.
اين روش هم، امروز قابل قبول نيست. امروز اگر روحانيت در قبال حكومت، بياعتنا و بيمبالات باشد، هم خودش ضايع خواهد شد و هم حكومت اسلامي تضعيف ميشود. حكومت اسلامي، حكومت قرآن و حكومت فقه و فقيه و حكومت علم و عدل است. حكومت براي گسترش آرمانهاي اسلامي است. تشكيل حكومت اسلامي، آرزوي همهي اولياءاللَّه در طول تاريخ بوده است. هر فرد مؤمني وظيفه دارد از آن دستگاه سياسي كه اسلام را ترويج و احكام آن را پياده ميكند، حمايت كند. مگر عالِم دين ميتواند نسبت به حكومت اسلامي بياعتنا بماند؟! افراد كافر به اسلام، در مقابل حكومت طاغوتي بياعتنا ميمانند. «طاغوت» يعني كسي كه در مقابل خدا، دستگاهي برپا ميكند: انداداللَّه، شركاءاللَّه. كساني كه خود را بندهي مطيع خدا ميدانند، براي تحقّق اهداف خدايي تلاش ميكنند و صبح و شام در مقابل پروردگار پيشاني خضوع به خاك ميسايند كه به آنها توفيق دهد خدمتگزار دين او باشند. اگر اينها در كشور، زمام قدرت را به دست گيرند، همه وظيفه دارند كه مانند يك عبادت، از آنان حمايت كنند.
در گوشه و كنار، شايد افرادي هستند كه خيال ميكنند اين نشانهي زهد و علم آنان است كه از كار كنار بكشند و كاري با حكومت نداشته باشند. مگر چنين چيزي امكان دارد؟! البته چون ميخواهيم نسبت به مسائل، حُسن ظن داشته باشيم، ميگوييم: «اين، نشانهي بيخبري و غفلت آنان است.» والّا اگر غفلت و بيخبري نباشد، نشانهي چيزهاي خيلي بدي خواهد بود. پس، اين فرض هم مردود است.
امروز، فرض چهارمي هم وجود دارد و آن عبارت است از حوزهي علميّهي مستقلِّ از حكومت كه همكار حكومت است. كار خود را در مجموعهي عظيمي كه امروز بر دوش همه است، انجام ميدهد. وابسته به دولت نيست؛ اما به دولتْ كمك و از آن پشتيباني ميكند. به آن خدمت ميدهد، آن را نصيحت و راهنمايي ميكند و مقرّرات اسلامي را به آن ميشناساند. امروز دستگاه قضايي در زمينه فقهي، نيازمند حوزههاي علميّه است و دستگاههاي اجرايي و قانونگذاري، بيشتر احتياج دارند. دانشگاهها، نيروي نظامي، كارخانهها و تمام اقشار ملت، نيازمند حوزههاي علميّهاند. همچنين، اين نظام، در رأس خود كسي را ميخواهد كه پرورده اين حوزهها باشد. اين همكاري و همگامي، بايد به شكل صحيحِ آن باشد
.۱۳۷۴/۰۹/۱۶-بيانات امام خامنه اي حفظه الله در ديدار جمعي از روحانيون
تبليغ و مبارزه عليه رژيم پهلوي توسط روحانيت از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷
اگر روحانيت و طلبههاي معمّم نبودند، اين انقلاب شكل نميگرفت. شانزده سال - از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۵۷ - طلبهها به سرتاسر كشور سفر ميكردند و در هر شهر و روستا و منطقهاي - حتي در پادگانهاي ارتشي - اسلام و مبارزه عليه رژيم را تبليغ ميكردند. دستگاه حكومتي هم نميتوانست مانع آنها شود. با يك طلبه چه ميتوانستند بكنند؟ همهي حقوق ماهانهاي كه طلبهي يك لاقبا از حوزهي علميّه ميگرفت، به قدر حقوق پنج روز يك كارمند دون پايه بود. يك رژيم ستمگر با چنين آدمي چه ميتوانست بكند؟ او را به زندان ميانداختند. تاجر نبود كه پول و سرمايهاش را مصادره كنند. كارمند دولتي نبود كه حقوقش را ببرند. به زندان ميرفت و مردم بيشتر به او علاقهمند ميشدند. لذا رژيم نميتوانست كاري بكند. نيروي طلبگيِ روحانيت با همين سازمان رسمي و با استفاده از اعتقاد عميق مردم به خود، به سراسر كشور ميرفت و نهضت، امام، مبارزه، جمهوري اسلامي و ضديّت با استكبار را تبليغ ميكرد و معناي استكبار را به همه ميفهماند، والّا مردم امريكا را نميشناختند. مردم ايران سالهاي متمادي از سياست دور افتاده بودند. روحانيون جوان در گوشه و كنار كشور اين شناخت را به مردم تزريق كردند. آن روزها جوانان دانشجو و دانشگاهيِ بسياري، از تبليغات روحانيون استفاده كردند. آن روزها ايادي استكبار به روحانيون مؤثّر و فعّال ميگفتند: شما دانشجويان را گمراه ميكنيد! گمراهي از نظر آنها اين بود كه روحانيون مردم را به مبارزه ميكشاندند. تأثير روحانيت تا به اين حدّ است.
۱۳۷۴/۰۸/۱۰-بيانات امام خامنه اي حفظه الله در ديدار جمعي از دانشآموزان و دانشجويان
نقش تاريخي حوزههاي علميه در بقاي دين و تقويت روحيه ديني مردم
در جامعهي ما چه در گذشته، چه حال و چه در آينده در بارهي اين نقش[حوزه هاي علميه]بايد خيلي مطالعه و تدبر بشود. از مجموعهي روحانيت، بخصوص حوزهي علميه را انتخاب كرديم؛ چون اينجا مزرع علماي دين و پرورشگاه نهالهاي بالندهي فقاهت در آينده است. اين حوزهها در طول زمان توانستهاند اولًا دين را حفظ و تبيين كنند كه اگر زحمات حوزههاي علميه از آغاز تا امروز نميبود، يقيناً از دين و حقايق ديني چيزي باقي نميماند؛ بقاي دين مديون تلاش علمي حوزههاست ثانياً توانستهاند روحيهي ديني مردم را تقويت كنند. از اين حوزهها بوده است كه علما و مبلّغاني برخاستند و در ميان مردم تبليغ دين كردند و روحيهي ديني را در مردم تقويت نمودند و همچنين توانستند فكر جامعه را هدايت كنند. از هزار سال پيش تا امروز يعني بعد از دوران حديث و متنگرايي، و از اول دوران استدلال اين حوزههاي علميه بودند كه توانستند فكر ديني مردم را هدايت كنند و به آنها روحيهي ديني بدهند و دين را حفظ نمايند. در طول زمان، در مسائل سياسي هم اين حوزهها تأثير گذاشتند، و ما اين را در تاريخ گذشتهي خودمان هم ديدهايم؛ مثل دوران علامهي حلي (رضوان اللّه عليه) كه مدرسهي سيار داشت و طلاب را حتّي با خود در شهرها و بلاد گوناگون حركت ميداد؛ و قبل از آن، در زمان شيخ طوسي و شاگردان آن بزرگوار، كه در آفاق دنياي اسلام پخش ميشدند چه در طرف شرق، چه در طرف غرب؛ مثل شهرهاي شام و طرابلس و مصر و ديگر مناطق و يا در زمان سيّد مرتضي و چه در زمانهاي نزديك به زمان ما، مثل دوران قبل از شيخ انصاري زمان مرحوم كاشف الغطاء كه حوزههاي علميه آن وقت در وضع تحولات جاري زندگي مؤثر بودند؛ و بعد شاگردان شيخ انصاري مثل مرحوم ميرزاي شيرازي و بعد آخوند خراساني و ديگراني كه نقش آنها را در قضاياي قبل از مشروطيت و در خود قضيهي مشروطيت و بعد از آن تا زمان ما، همه ميدانند (يعني بايد گفت همه هم نميدانند. متأسفانه اين جزو مباحث كم تحقيق شده و كمكار ماست؛ بايد همه بدانند. اينها چيزهاي دانسته شده و شناختهشده و ثبت و ضبطشدهيي است)؛ و چه در زمان ما، كه تحرك ملت و تحقق انقلاب اسلامي و حدوث جامعهاي با پايههاي اسلامي، به وسيلهي حوزههاي علميه انجام گرفت. استاد حوزهي علميه بود كه پيشاهنگ بود. طلاب و فضلاي حوزهي علميه بودند كه در سرتاسر كشور، سربازان آن فرمانده و آن رهبر بودند. كاري انجام گرفت كه در طول تاريخ اسلام، از بعد از صدر اول تا امروز انجام نگرفته بود، و آن تحقق اين نظام اسلامي بود. در دوران بعد از انقلاب تا امروز هم كه حضور طلاب و حوزههاي علميه در مراحل مختلف انقلاب واضح است. پس، حوزهي علميه از جهات مختلف براي جامعه يك نقش حياتي دارد و همانطور كه عرض كرديم اين بايد مورد تدبر قرار بگيرد؛ يعني كساني روي اين فكر كنند، تحقيق كنند، مواد لازم را جمعآوري كنند و در اين زمينه فكر نو ارائه نمايند.
۱۳۷۰/۰۶/۳۱-بيانات امام خامنه اي حفظه الله در آغاز درس خارج فقه
تاثيرگذاري تاريخي حوزه هاي علميه در مسائل سياسي
در طول زمان، در مسائل سياسي هم اين حوزهها[ي علميه] تأثير گذاشتند، و ما اين را در تاريخ گذشتهي خودمان هم ديدهايم؛ مثل دوران علامهي حلي (رضوان اللّه عليه) كه مدرسهي سيار داشت و طلاب را حتّي با خود در شهرها و بلاد گوناگون حركت ميداد؛ و قبل از آن، در زمان شيخ طوسي و شاگردان آن بزرگوار، كه در آفاق دنياي اسلام پخش ميشدند چه در طرف شرق، چه در طرف غرب؛ مثل شهرهاي شام و طرابلس و مصر و ديگر مناطق و يا در زمان سيّد مرتضي و چه در زمانهاي نزديك به زمان ما، مثل دوران قبل از شيخ انصاري ، زمان مرحوم كاشف الغطاء كه حوزههاي علميه آن وقت در وضع تحولات جاري زندگي مؤثر بودند؛ و بعد شاگردان شيخ انصاري مثل مرحوم ميرزاي شيرازي و بعد آخوند خراساني و ديگراني كه نقش آنها را در قضاياي قبل از مشروطيت و در خود قضيهي مشروطيت و بعد از آن تا زمان ما، همه ميدانند (يعني بايد گفت همه هم نميدانند. متأسفانه اين جزو مباحث كم تحقيق شده و كمكار ماست؛ بايد همه بدانند. اينها چيزهاي دانسته شده و شناختهشده و ثبت و ضبطشدهيي است)؛ و چه در زمان ما، كه تحرك ملت و تحقق انقلاب اسلامي و حدوث جامعهاي با پايههاي اسلامي، به وسيلهي حوزههاي علميه انجام گرفت. استاد حوزهي علميه بود كه پيشاهنگ بود. طلاب و فضلاي حوزهي علميه بودند كه در سرتاسر كشور، سربازان آن فرمانده و آن رهبر بودند. كاري انجام گرفت كه در طول تاريخ اسلام، از بعد از صدر اول تا امروز انجام نگرفته بود، و آن تحقق اين نظام اسلامي بود. در دوران بعد از انقلاب تا امروز هم كه حضور طلاب و حوزههاي علميه در مراحل مختلف انقلاب واضح است.
۱۳۷۰/۰۶/۳۱-بيانات امام خامنه اي حفظه الله در آغاز درس خارج فقه
منبع: http://farsi.khamenei.ir/
برچسب ها: