تعداد بازديد:450
آیا درست است که می گویند حضرت علی اکبر(علیه السلام) در عاشورا، 500 نفر را کشته است؟
در پاسخ به این سوال باید گفت، روایات متعددی در این زمینه وجود دارد که رقم های متعددی را اعلام می دارد. اما بیشتر روایات در شرح مبارزه حضرت علی اکبر صرفاً به بیان عباراتی مانند (گروه زیاد) اکتفا نموده اند. برخی از روایات وارد شده در این زمینه به شرح زیر است:
1- شیخ صدوق در کتاب امالی در این باره گفته است: هنگامى که على اکبر(علیه السلام) براى مبارزه به سوى دشمن رفت، چشمان حسین(علیه السلام)، گریان شد و گفت: «خدایا! تو بر ایشان گواه باش، که فرزند پیامبرت و شبیهترینِ مردم به او در صورت و سیرت، به سوى آنان میرود. على اکبر (علیه السلام) نیز چنین رجز میخواند:
منم على، پسر حسین بن علی. به خانه خدا سوگند که ما به پیامبر، نزدیکتریم. آیا نمیبینید که چگونه از پدرم، حمایت میکنم؟
آنگاه، ده نفر از آنان را کُشت و سپس به نزد پدرش باز گشت و گفت: اى پدر! تشنهام.
حسین(علیه السلام) فرمود: «شکیبایى کن، پسر عزیزم! جدّت با کاسهاى پُر به تو مینوشاند. او باز گشت و جنگید و چهل و چهار نفر از دشمنان را کُشت و سپس، به شهادت رسید. درود خدا بر او باد. [1]
به هر حال، نباید در اینگونه موارد، آمار را طوری اعلام کرد که شبیه افسانه باشد تا واقعیتی تاریخی.
2- مرحوم خوارزمی در کتاب شریف مقتل الحسین می نویسد: وى، پیوسته میجنگید تا ضجّه کوفیان، از فراوانىِ کُشتگانشان، بلند شد! حتّى روایت شد که او با وجود تشنگى، صد و بیست مرد از آنان را کُشت. سپس به سوى پدرش باز گشت و در حالى که زخمهاى فراوانى به او زده بودند، گفت: اى پدر! تشنگى مرا کُشت و سنگینىِ آهن، تاب مرا بُرد. آیا آبى براى نوشیدن هست تا با آن در برابر دشمن، نیرو بیابم؟ حسین(ع)گریست و فرمود: «اى پسر عزیزم! بر محمّد و على و پدرت، سخت است که از آنان، چیزى بخواهى و آنرا اجابت نکنند، و از آنان، یارى بخواهى و تو را یارى نکنند. پسر عزیزم ! زبانت را [بیرون] بیاور. آنگاه، زبانش را گرفت و آنرا مکید. سپس، انگشترش را به او داد و فرمود: «این انگشتر را به دهانت بگیر و براى نبرد با دشمنت، باز گرد که من، امید میبرَم که شب نرسیده، از کاسه لبریز جدّت، چنان شربتى بنوشى که پس از آن، دیگر هرگز تشنه نشوى.
پس على اکبر(علیه السلام) به میدان باز گشت و حمله بُرد و به جنگ، ادامه داد تا اینکه کشتن را به دویست نفر تکمیل کرد. سپس، مُنقِذ بن مُرّه عبدى، ضربهاى بر فرقِ سرش زد که او را به زمین انداخت.[2]
3- ابن شهر آشوب در کتاب گرانسنگ مناقب آل ابی طالب، در این باره می نویسد: على اکبر(علیه السلام) فرزند حسین(علیه السلام)، پیش آمد. او رَجَز میخواند ... آنگاه، هفتاد نفر از جنگجویان آنان را کُشت. سپس به سوى پدرش باز گشت و در حالى که زخمهایى به او رسیده بود... آنگاه، او دوباره بر آنان، حمله بُرد... تا اینکه مُرّة بن مُنقِذ عبدى، از پشت به او نیزه زد [و دیگر سپاهیان دشمن، گِردش را گرفتند] و او را با شمشیرهایشان زدند.[3]
البته در بین روایات مربوطه برخی همچون ابواسحاق اسفراینی، تعداد این کشتگان را به پانصد نفر هم رسانده اند. [4]
درباره این سوال باید به چند نکته مهم توجه نمود:
1- هدف مجاهد همواره در میدان نبرد ادای وظیفه است. و آنچه اهمیت بیشتری دارد این است که علی اکبر در رکاب امام زمان خود ایستادگی کرد و به شهادت رسید. لذا آمار و ارقام در باره تعداد کشته شده ها و ... از اهمیت ثانوی برخوردار است.
2- در ارائه امار های مربوط به این گونه مسائل نباید به نحوی مواجه شویم که حقیقت عاشورا را به افسانه تبدیل کند. مثلا کشتن 500 نفر از دشمن توسط یک نفر که تشنه است و سنگینی سلاح و شدت عطش او را یک بار ناگزیر به بازگشت به خیمه می کند، بیشتر شبیه مبالغه است و غیر قابل باور. هرچند بعید است در این صحنه وحشت ناک که قرار است 500 نفر کشته شوند، کسی جرأت نزدیک ایستادن و شمردن کشته شدگان را داشته باشد.
[1] الأمالی، ص 162؛ نیز ر.ک: فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 188، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، 1375ش.
[2] مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 34 – 36.
[3] مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 109.
[4] أبو اسحاق اسفراینی(متوفای 418 هـ.ق)، ابراهیم بن محمد، نور العین فی مشهد الحسین، ص ۴۴، تونس، مطبعة المنار، بیتا.
كاربر ثبت كننده:ravayat